خاطراتی از شهید سیدحسین موسوی مقدم

ساخت وبلاگ

عشق به ائمه معصومین (ع)

راوی : سید علی کرمی

مدت طولانی بود که به مرخصی نرفته بودم. یک روز شهید «موسوی مقدم» به من گفت بیا به با هم به مرخصی برویم. من هم قبول کردم و به اتفاق هم به تهران آمدیم. وقتی به تهران رسیدیم من خیلی سعی ­کردم که خودم را سریع‌­تر به خانواده برسانم؛ اما شهید «موسوی مقدم» گفت حیف است این همه راه به تهران بیاییم اما به زیارت فاطمه معصومه (س) در قم نرویم. گفتم حاجی من سه ماه است که به مشهد نرفته‌­ام و عجله دارم که هر چه زودتر به مشهد بروم. او در پاسخ به من گفت اشکالی ندارد می­‌رویم قم یک زیارت می کنیم بعد به مشهد می‌­رویم.

شبانه به قم رفتیم و شب را آنجا ماندیم و فردا صبح قم را به مقصد مشهد ترک کردیم. به محضی که به مشهد رسیدیم ابتدا به زیارت حرم امام رضا (ع) رفتیم و بعد هم مزار شهدا را در بهشت رضا (ع) زیارت کردیم و در پایان به خانه رفتیم.


موضوعات مرتبط: دست نوشته ها یک پلاک از جنس تخریبچی...
ما را در سایت یک پلاک از جنس تخریبچی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bplak4 بازدید : 22 تاريخ : چهارشنبه 6 اسفند 1399 ساعت: 2:56